August 2024 · 8 minute read

۲۴ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۵ اوت ۲۰۲۲

مصطفی خلجی، روزنامه نگار

رمان «آیات شیطانی» نوشته سلمان رشدی، نویسنده بریتانیایی-آمریکایی هندی‌تبار، که شاید بتوان آن را جنجالی‌ترین رمان قرن بیستم نامید، بیش از آن که خوانده شود، مورد قضاوت قرار گرفته است.

تقریبا اکثریت قریب به اتفاق مسلمانان مخالف «آیات شیطانی»، چه در ایران چه در سایر کشورها، بدون خواندن این رمان و فقط بر اساس نظر یا «فتوای» پیشوا و رهبران مذهبی خود، این رمان را رد می‌کنند. این شیوه شامل بخش عمده هواداران سلمان رشدی هم می‌شود.

دلیل اصلی این پدیده، یعنی داوری درباره اثر بدون در نظر گرفتن خود آن، ناشی از غلبه کردن حاشیه‌ها بر متن است؛ حاشیه‌هایی که حتی پیش از انتشار اثر وجود داشته و اکنون بیش از سی سال از انتشار آن نیز هنوز از بین نرفته است.

«آیات شیطانی»، آخرین رمان یک سه‌گانه

رمان «آیات شیطانی» نه یک کتاب سیاسی است و نه یک ابزار ضدمذهب، بلکه یک اثر ادبی است در ادامه آثار قبلی نویسنده.

آن طور که از سخنان خود سلمان رشدی برمی‌آید، «آیات شیطانی»، رمان سوم از یک سه‌گانه است که دو رمان آن پیشتر منتشر شده بود: «بچه‌‌های نیمه‌شب» در سال ۱۹۸۱ و «شرم» در سال ۱۹۸۳.

ملات هر سه رمان، تجربه زیسته نویسنده است؛ کسی که همزمان با استقلال هند، در سال ۱۹۴۷ در یک خانواده مسلمان و اردو زبان در این کشور به دنیا آمده، پدر و مادرش برای در امان ماندن از آزار هندوها به پاکستان رفتند و خودش هم در سیزده چهارده سالگی به بریتانیا مهاجرت کرد.

«بچه‌های نیمه‌شب» داستان استقلال هند از زبان سلیم سینایی (سلمان رشدی) یک مسلمان جوان است. رشدی در این اثر خود که با تحسین بسیار جهانی، از جمله در ایران مواجه شد، به نقد جامعه هند پس از استقلال می‌پردازد. این که چگونه کوته‌بینی‌ها، خودخواهی‌ها و زور و نابرابری که ناشی از گرایشان طبقاتی، مذهبی، قومی و زبانی است، آرزوهای نسل پس از استقلال را از بین می‌برد.

همین نقد جامعه و سیاست هند کافی بود که نویسنده در زادگاهش دشمن‌تراشی کند. از همان زمان، روابط سلمان رشدی و هند پیچیده شد. او روزی از این که «بزرگترین دموکراسی جهان» تبدیل به یک حکومت «موروثی» شده بود (اشاره به نخست‌وزیری ایندیرا گاندی) انتقاد کرد و همین اواخر انتقادهای تندی علیه نارندرا مودی، نخست‌وزیر ناسیونالیست هندوی هند مطرح کرد.

هند اولین کشوری شد که «آیات شیطانی» را ممنوع کرد و اکنون نیز که به جان سلمان رشدی سوءقصد شده، در این مورد نسبتا سکوت کرده است.

رمان بعدی رشدی، «شرم» به مفهوم شرم در زمینه فرهنگی جامعه اسلامی پاکستان می‌پردازد؛ کشوری که پدر و مادر رشدی به آن پناه بردند و خود او نیز مدتی پس از تحصیل برای کار به آنجا رفت، اما سانسور موجود در پاکستان او را به بریتانیا بازگرداند.

رشدی که این رمان را به سبک رئالیسم جادویی نوشته، با بررسی مفاهیم «شرم» و «بی‌شرمی» در شخصیت‌های رمان، نشان می‌دهد که چگونه شرم موجب خشونت می‌شود: «نیروی دیو شرم را نمی‌توان زمان درازی در کالبدی از گوشت و خون نگه داشت، چون رشد می‌کند، می‌خورد و بزرگ می‌شود تا این که پوسته را می‌ترکاند و بیرون می‌زند.»

پس از پنج سال، در ۱۹۸۸ ، رمان «آیات شیطانی» منتشر شد. رشدی در این رمان قصد داشت بخش دیگری از داستان خود، یعنی مهاجرتش به بریتانیا را روایت کند: «غریب و از سرزمین خود واکنده بودم. در اینجا سرما، تحقیر و نژادپرستی انتظارم را می‌کشید، اما بعدها دنیای دیگری یافتم، دنیایی تازه با ارزش‌های متفاوت.»

آنچه هسته اصلی «آیات شیطانی» را تشکیل می‌دهد همین تجربه نویسنده از مهاجرت است. این که مهاجرت، فقط یک جابه‌جایی ساده نیست، بلکه روندی از تغییرات و کشف و شهود است.

رویاهای جبرئیل، توهین به مسلمانان؟

داستان «آیات شیطانی» با سقوط یک هواپیما بر فراز دریای مانش و زنده ماندن دو شخصیت اصلی رمان آغاز می‌شود؛ جبرئیل فرشته، بازیگر مشهور سینمای هند و صلاح‌الدین چمچا مهاجر هندی که او نیز بازیگر و دوبلور است و در بریتانیا زندگی می‌کند:

«هواپیما دو نیمه شد. چون نیام پر از تخمک گیاهی که حاصل خود را بر باد می‌دهد. و دو مرد، دو هنرپیشه، جبرئیل پشتک‌زن و آقای صلاح‌الدین چمچا شق و رق و تشرو، چون خرده توتون سیگاری کهنه و شکسته و فرو ریختند، در حالیکه بالا و پایین و پشت سرشان صندلی‌هایی واژگون،...، بازی‌های ویدئویی که با تخفیف مخصوص از فروشگاه فرودگاه خریداری شده بود، کلاه‌های نواردار، فنجان‌های کاغذی، پتو و ماسک اکسیژن را انگار در فضا آویخته بودند.» [ترجمه روشنک ایرانی] 

رشدی چهار پنج سال از عمر خود را وقف نوشتن این رمان پانصد صفحه‌ای کرده بود که در نه فصل تدوین شده و داستانش در زمان خود نگارش رمان می‌گذرد، یعنی در دهه هشتاد میلادی.

«آیات شیطانی» مثل دیگر آثار رشدی در سبک «رئالیسم جادوئی» است و رویا و حوادث غیرواقعی ابزار اصلی رشدی در ساخت داستان است. همچنین طرح داستانی «آیات شیطانی» پیچیده و چند لایه است.

رئالیسم جادویی را پیش از رشدی، گابریل گارسیا مارکز، نویسنده کلمبیایی در ادبیات جهان مطرح کرده بود. برخی منتقدان از تاثیرپذیری رشدی از رمان «مرشد و مارگریتا» نوشته میخائیل بولگاکف، نویسنده روس نیز سخن گفته‌اند.

همچنین ماجراهای رمان از حوادث واقعی نزدیک به نگارش رمان الهام گرفته شده است؛ از جمله انفجار و سقوط هواپیما در آغاز رمان که یادآور حمله به هواپیمای شرکت ایر ایندیا در ۱۹۸۵ بر فراز کشور ایرلند است.

اما دو شخصیت آغازین داستان معجزه‌وار به سلامت روی زمین می‌افتند؛ یکی در رؤیاها و کابوس‌ها به جبرئیل، ملک مقرب تبدیل می‌شود، و با دیگری همچون یک موجود شیطانی رفتار می‌شود.

رشدی که در سال ۱۹۶۸ از دانشگاه کمبریج مدرک کارشناسی ارشد در رشته تاریخ با گرایش تاریخ اسلام را گرفته، در بخش‌هایی از «آیات شیطانی» ارجاعاتی به تاریخ اسلام و زندگی محمد پیامبر اسلام دارد.

منبع او برای این ارجاعات، کتب تاریخی اسلام از جمله زندگی‌نامه یا سیره محمد نوشته حنین بن اسحاق که بعدها با ویرایش ابن هشام بازنویسی شد، و همچنین تاریخ طبری است.

آنچه از نظر مسلمانان «توهین» به شمار رفت، در واقع رؤیاهای جبرئیل فرشته است که در بخش دوم رمان آمده است.

در این بخش، رشدی با بهره‌گیری از نام «ماهوند» شبیه به نام محمد، پیامبر اسلام را در صدر اسلام به تصویر می‌کشد و در جایی از آن، به داستان «غرانیق» که در متون تاریخی به آن اشاره شده اما گروهی از علمای اسلام آن را «افسانه» می‌دانند، اشاره می‌کند: «شیطان حیله به کار زده و در هیبت جبرئیل بر او ظاهر شده، به این خاطر آیاتی که از بر کرده بود، همانهایی که در چادر شعرا خوانده بود، آیات واقعی نبودند، بلکه نقطه مقابل و شیطانی بودند. نه خدایی، بلکه شیطانی.»

روشنک ایرانی در مقدمه‌ای که بر ترجمه خود از «آیات شیطانی» درباره این بخش از رمان نوشته است: «این که شیطان می‌تواند در قالب فرشته سخن بگوید، خواننده را به این خیال می‌اندازد که خدا همان شیطان است و شیطان خداست و یا اینکه خدا موجودیست که نیمی از او شیطان و نیمی دیگر فرشته است.»

بر اساس داستان غرانیق، پیامبر اسلام چند ماه پس از هجرت مسلمانان به حبشه، هنگام خواندن سوره نجم، تحت تاثیر شیطان دو آیه را بین آیات این سوره خواند و وجود سه خدای مکه را که دختران الله خوانده می‌شدند پذیرفت، اما بعدا جبرئیل پیامبر را از این اتفاق آگاه ساخت.

اما آنچه احتمالا برای مسلمانان تکان‌دهنده‌تر از بخش دوم رمان است، بخش «بازگشت به جاهلیه» است که صحنه‌هایی از یک روسپی‌خانه به نام «حجاب» در آن به تصویر کشیده شده که نام برخی از روسپی‌ها هم‌نام همسران پیامبر اسلام است:

یک قسمت دیگر از «آیات شیطانی» که برای مسلمانان شدیدا توهین‌آمیز تلقی شد، قسمتی بود که ماهوند بیمار می‌شود و دارد می‌میرد، آرزوی نهایی او این است که یکی از همان سه خدای مکه باشد که قبلا در آیات شیطانی وجودشان را پذیرفته بود.

همچنین در قسمتی از «آیات شیطانی» به امامی اشاره می‌شود که در تبعید است و پس از انقلاب در کشورش به وطن باز می‌گردد. این امام به گفته منتقدان و حتی خود رشدی اشاره‌ای به روح‌الله خمینی است.

تطبیق خطرناک شخصیت‌های خیالی بر نویسنده

پس از انتشار «آیات شیطانی»، اولین حملات به رشدی در خود هند صورت گرفت، جایی که سرسخت‌ترین دشمنان رشدی را در خود جای داده بود. دولت هند با این استدلال که این رمان به اختلافات مذهبی در هند دامن می‌زند، انتشار آن را ممنوع کرد و این ممنوعیت به کشورهای همسایه هند نیز( پاکستان و بنگلادش) و همچنین تعدادی دیگر از کشورهای دیگر سرایت کرد.

اعتراض‌های غیردولتی مسلمانان در کشورهای مختلف، تقریبا پنج ماه بعد از اولین چاپ کتاب ابعاد تازه‌ای به خود گرفت، پس از آنکه آیت‌الله خمینی، بالاترین مقام حکومتی در ایران فتوای قتل او را صادر کرد. به گفته حسن صانعی رئیس وقت بنیاد ۱۵ خرداد، تعیین جایزه برای اجرای این فتوا، «بلافاصله بعد از صدور حکم»و با «دستور و تنفیذ» آقای خمینی صورت گرفت. این بنیاد که تحت نظر آیت‌الله علی خامنه‌ای رهبر فعلی جمهوری اسلامی فعالیت می‌کند در سال ۱۳۹۱ پانصد هزار دلار دیگر جایزه را افزایش داد و به سه میلیون سیصد هزار دلار رساند. مشارکت نهادهای دیگر مثل صداوسیما و خبرگزاری فارس کل مبلغ جایزه را به حدود چهار میلیون دلار رسانده است.

اما رشدی در واکنش به انتقادها تلاش کرد نشان دهد که «آیات شیطانی» توهین‌آمیز نیست: «داستان جبرئیل یک تشبیه برای آن بود که بگویم انسان با از دست دادن ایمان می‌تواند نابود شود.»

او در سال ۱۹۹۰ به نیویورک‌تایمز گفت که رویاهایی که در داستان شرح داده شده، شرح فروپاشی شخصیت‌ داستان است و موجودات رویایی که شخصیت داستان را با حمله به مذهب عذاب می‌دهند، بازنمایی از دیدگاه نویسنده نیستند.

اما برای مسلمانان مخالف «آیات شیطانی»، مرزی میان روایت خیالی و آکنده از رویا از تاریخ اسلام، با توهین به اسلام وجود ندارد.

رشدی در همان سال، در مقاله «حسن نیت» نوشت: «آیا حاضرم متنی را که نوشته‌ام اکنون تغییر دهم؟ نه، حاضر نیستم. برای این کار خیلی دیر شده است.»

او به یک جمله از فریدریش دورنمات، رمان‌نویس سوئیسی اشاره می‌کند که در کتابی گفته است: «آنچه را که یک بار به آن اندیشیده‌ای دیگر نمی‌توان از اندیشه زدود.»

ncG1vNJzZmivp6x7o67CZ5qopV%2BlsrO%2FyJqlaJmiqbakuMSsZpyoYKaDd4HGcZ6dpw%3D%3D